«شعر امام زمان»
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
*****شعر امام زمان******
«شعر امام زمان»
از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي
مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي
کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي
خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي
«شعر امام زمان»
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
*****شعر امام زمان******
«شعر امام زمان»
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*
تا انتهای بخش اول سری مقالات آموزش بازی سازی
راه چندانی نداریم و با احتساب این مقاله تنها دو مقالهی دیگر در خدمت
شما خواهیم بود. برای همین قبل از شروع موضوع اصلی این مبحث با هم مروری بر
مطالب گفته شده تا اینجا خواهیم کرد.
بدون
در نظر گرفتن مقالهی پیشرو تا الان در ۱۶ مقالهی آموزش بازیسازی در
خدمت شما بودهایم که هر چند مختصر ولی در آنها در مورد ۴ بخش کلی صحبت
شده است. ۴ مقاله در زمینهی چرخهی بازیسازی، ۲ مقاله در زمینهی سند
طراحی بازی، ۶ مقاله در زمینهی موتورهای بازیسازی و نرمافزارهای
کاربردی صنعت بازیسازی و یک مقاله هم در مورد ساختار تیمهای بازیسازی در
خدمت شما بودهایم. شاید در نگاه اول این تعداد مقاله چیز دندانگیری
نباشد اما برای شروع کار و آشنا کردن علاقمندان دنیای بازیسازی با
حداقلهایی که باید به آن اهمیت بدهند، آنچنان هم کم اهمیت نیست. اگر شما
تمامی مقالههای قبلی را مطالعه کرده باشید، کم و بیش در مورد مراحل ساخت
یک بازی آگاهی دارید و میدانید که در مسیر تولید یک بازی اگر از هر چیزی
چشمپوشی کنید نباید سند طراحی بازی را فراموش کنید. در کنار آن به خوبی
میدانید که برای تولید یک بازی خوب هیچ اجباری برای تشکیل یک تیم بزرگ
نیست و تنها کافی است ایدهی خود را چکشکاری کرده و متناسب با آن
نرمافزارها و موتور بازیسازی مناسبی را انتخاب کنید و حتی تا حدودی با
گزینههای پیشروی خودتان هم آشنایی دارید. برای همین پربیراه نگفتهایم
اگر بگویم که به جایی رسیدهاید که میتوانید برای ساخت بازی خود و آن هم
به صورت اصولی اقدام کنید.
البته شاید در اینجا این سوال پیش بیاید
که «آیا واقعا در حال حاضر من میتوانم یک بازی بسازم؟» که در پاسخ به آن
باید بگوییم که بله شما میتوانید! تعجب نکنید، واقعا شما میتوانید از
همین نقطه برای ساخت ایدههای درون ذهنتان اقدام کنید ولی باید چندین
نکتهی مهم را در این مسیر آویزهی گوش خود کنید و تنها در هوای ساختن یک
بازی عالی دست به تلاشهای بیهوده و بیهدف نزنید. با طرح چند سوال موضوع
اصلی مقالهی امروز را شروع میکنیم. به نظر شما آیا رانندگی یک وسیلهی
نقلیه، چیزی جز مدیریت فرمان و پدالهای گاز، ترمز و کلاچ است؟ شما به
راحتی و در طول یک یا دو دقیقه میتوانید کارکرد تمامی این موارد را به یک
نفر آموزش دهید اما آیا پس از آن میتوانید بگویید که او رانندگی را یاد
گرفته است؟ بدون شک دلیلی وجود ندارد که کسی به دلیل دانستن روال انجام
کاری در انجام آن کار نیز مهارت داشته باشد. دفعهی اولی را که پشت فرمان
ماشین نشستهاید به یاد بیاورید. با اینکه همهی ما کارکرد و روال مدیریت
تمامی اجزایی را که با آنها سر و کار داشتیم میدانستیم ولی تجربهای عملی
همهی ما با گفتههایی که شنیده بودیم بسیار متفاوت بود. کلاچ را رها کن و
همزمان به نرمی گاز بده ... و معمولا پس از چندین بار زوزه کشیدن ماشین
(به دلیل بالا رفتن دور موتور) با یک پرش کوچولو ماشین خاموش میشد! شاید
دهها بار همین حرکت ساده را تمرین کردیم تا در انتها توانستیم یک ماشین
چهارچرخ ساده را از جای خودش آن هم نه به آرامی ولی حرکت بدهیم. خب الان
تازه نوبت به تمرین حرکات سادهای از قبیل مستقیم برو جلو و مستقیم برگرد
عقب میرسید و باز هم باید این حرکت را پشت سر هم انجام میدادیم. در این
بین باز هم پیش میآمد که به دلیل تمرکز روی موضوع جدید دوباره چندین بار
برای شروع حرکت ماشین را خاموش میکردیم.
بدون شک دلیلی وجود ندارد که کسی به دلیل دانستن روال انجام کاری در انجام آن کار نیز مهارت داشته باشد
واقعیت
همین است. اگر همین الان که معمولا بیشتر مدیریت رانندگی یک ماشین را با
استفاده از ضمیر ناخودآگاه خود انجام میدهید توجه کنید، باز هم مشاهده
میکنید که کلیت مسئله در همین موارد خلاصه میشود: مدیریت فرمان و
پدالهای گاز، ترمز و کلاچ. البته درست است که رانندگی تنها به همین موارد
خلاصه نمیشود و وضعیت کف جامعه هم به وضوح چنین چیزی را نشان میدهد اما
بدون شک کلیت موضوع را همین موارد تشکیل میدهد. در مواقع بحران هم کنترل
همین موارد از دست ما خارج میشود و آنچه نباید رخ بدهد پیش میآید. در
بازیسازی هم همینگونه است. شما اگر چه بسیاری از موارد را میدانید اما
تا زمانی که پشت فرمان ننشینید و با یک ماشین واقعی این موارد را تمرین
نکنید، هرگز نمیتوانید آیندهای را که در آن بازیساز شدهاید مشاهده
کنید. باید صبر و تحمل خود را افزایش دهید و قدم به قدم به دانستههای خود
جامعهی عمل بپوشانید. برای همین ما در این مقاله برای بیان تعدادی از همین
گامهای ابتدایی به خدمت شما رسیدهایم
اگر به مشکل خوردید یا سوالی در مورد بازی سازی داشتید می توانید یا ایمیل تماس حاصل کنید :aliakbarnaji118@gmail.com